پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر تابستان من به عنوان گوتیک، نوجوان جویی (ناتالی شرشو) مجبور میشود تابستان را با پدربزرگ و مادربزرگ عجیب و غریب خود (فیرا رترز، جوناس اسرائیل) بگذراند. او با همسایههای آنها و پسرشان، ویکتور (جک لوویس)، یک گوتیک که رفتار میکند انگار همه چیز را میداند، ملاقات میکند. جویی عاشق ویکتور و روشهای گوتیک او میشود و به زودی خودش هم گوتیک میشود و یاد میگیرد که چگونه لباس بپوشد، رفتار کند و مو و آرایش گوتیک داشته باشد. ویکتور و جویی مهمانی میگیرند، تا دیروقت بیرون میمانند، میرقصند و زیاد همدیگر را میبوسند. پدربزرگ و مادربزرگ جویی نگران میشوند. ویکتور ممکن است آنقدر که جویی فکر میکند صادق نباشد، و مدام به او میگوید که رژ لبش را تجدید کند. اگر جویی مراقب نباشد، تابستان کامل او ممکن است به سمت سیاهی محو شود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه نمایش گوتها و فرهنگ گوت در فیلم «تابستان من به عنوان یک گوت» صحبت کنند. آیا فکر میکنید افرادی که خود را گوت معرفی میکنند، از این نمایش در فیلم راضی هستند یا مخالف آن هستند؟ چرا؟
- چرا جویی اینقدر زود به ویکتور علاقهمند شد؟ چرا نتوانست چیزی را ببیند که دیگران میدیدند؟
- چگونه میتوان داستان جویی را به گونهای متفاوت روایت کرد تا به او در داستان خود، استقلال و اقتدار بیشتری ببخشد؟
- چگونه فکر میکنید فیلم استفاده از مواد مخدر و نوشیدن الکل توسط افراد زیر سن قانونی را به تصویر کشیده است؟ چرا هیچ پیامد منفی برای این رفتارها وجود نداشت؟
- چه لحظاتی بین جویی و ویکتور شما را ناراحت کرد؟ چرا؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «تابستان من به عنوان یک گوت» یک درام نوجوانانه دربارهٔ دختر نوجوانی است که سعی میکند با امتحان کردن سبک زندگی گوتیک، پسری را تحت تأثیر قرار دهد. جویی، شخصیت اصلی فیلم، مجبور است تابستان را با پدربزرگ و مادربزرگش بگذراند و به پسر همسایه، ویکتور، علاقهمند میشود. او هم به نظر میرسد که تحت تأثیر قرار گرفته، اما شروع به نشان دادن رفتارهای کنترلکننده و دستکاریکننده میکند. این فیلم داستانی آشنا از آشنایی دختر و پسر، از دست دادن پسر، و درک دختر از عدم نیاز به پسر است، اما با پیچشی در دوجنسگرایی پسر، زیرا معلوم میشود که ویکتور آنتونیو را نیز اغوا کرده است، که بعداً با جویی دوستی صمیمی برقرار میکند. جویی و ویکتور چند بار مشروبات الکلی مصرف میکنند و ماریجوآنا میکشند، اما بدون هیچ پیامد خاصی، به جز نگرانی آشکار پدربزرگ و مادربزرگ جویی. جویی در یک مهمانی بسیار مست میشود. صحنههای متعددی از بوسههای عاشقانه، چند بوسهٔ اجباری، و دو صحنه در رختخواب و در لباس زیر وجود دارد. جویی تقریباً مورد حمله قرار میگیرد، اما آنتونیو با کشیدن چاقو او را نجات میدهد. برخی از کلمات نامناسب (مثل «بیچ»، «بولشیت»، «اس»، «هل» و غیره) و چند شوخی دربارهٔ مواد مخدر، نوشیدن الکل، و باکرگی وجود دارد. از نظر تنوع، تمام بازیگران فیلم سفیدپوست هستند، به جز آنتونیو که توسط ادواردو ریس بازی میشود. برای اطلاع از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
جوانانه، سرگرمکننده و کاملاً متوسط. در فیلم «تابستان من بهعنوان یک گوت»، شخصیت اصلی جویی، صادق، بامزه، محترم و مهربان است. شروو در جویی ناامیدی ماهرانهای را به تصویر میکشد که فراتر از ظریفترین جنبهی کل فیلم است. او به چیزی اشتیاق دارد، یک ارتباط، عشق، شاید برای جایگزین کردن ارتباط و عشقی که با پدرش قبل از مرگش داشت. مهم نیست چه نوع عشقی یا ارتباطی، فقط باید واقعی و حقیقی باشد. او فکر میکند اینها را در ویکتور پیدا میکند، اما بهسرعت مشخص میشود که ویکتور یک فرد دستکاریکننده، خودخواه و آزاردهنده است. اما مشکل اینجاست که جویی آخرین نفری است که متوجه این موضوع میشود و به خاطر رفتار وحشتناک ویکتور از خودش دفاع نمیکند، مثل اینکه دائماً به خاطر ظاهرش او را سرزنش میکند، اغلب بدون توضیح او را ترک میکند، یا او را تحت فشار قرار میدهد تا در فعالیتهای خطرناک شرکت کند. جویی بعد از این سیگنالها و پرچمهای قرمز، بعد از هشدارها و نصیحتهای پدربزرگ و مادربزرگش، فقط بعد از دیدن ویکتور در تخت با زن دیگری از خودش دفاع میکند.جوی اغلب به عنوان فردی مطیع و منفعل به تصویر کشیده شده است: همیشه بدون چون و چرا از دستورات ویکتور پیروی میکند، مدام به دنبال اوست و از دیگران میپرسد که او کجاست، و به طور کلی بیش از حد راغب است که با تصمیمات پرخطر همراه شود. نویسندگان همچنین افتخار تلافی کردن ویکتور را به مادر جوی، که به طور بسیار مختصر ظاهر میشود، میدهند، در حالی که این کار از جوی و مخاطب حس پیروزی بزرگتری بر ویکتور ستمگر و سمی میگیرد. این فیلم همچنین به نظر میرسد که مصرف الکل و مواد مخدر در سنین پایین (فقط ماریجوآنا) را تایید میکند، زیرا هیچگاه عواقبی برای این رفتارها وجود ندارد. علاوه بر این، احساس میشود که فیلم بر روی چند بوسه غیر رضایتبخش ویکتور، لحظات سوءاستفاده مشاهده شده، و رفتار وحشتناک کلی او سرپوش میگذارد، زیرا جوی فقط سعی میکند (تا زمانی که او را با زن دیگری میبیند) و دوستان گوتیک او هیچ کاری برای کمک یا تذکر به ویکتور انجام نمیدهند تا شاید به او بفهمانند که بازی کردن با احساسات یک زن جوان بیگناه کار خوبی نیست. در نهایت، فیلم «تابستان من به عنوان یک گوتیک» فرهنگ گوتیک را به گرمی به تصویر نمیکشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.