تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: خیلی کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر فیلم "دو نفر برای پول"، آل پاچینو در نقش والتر، یک مربی مسن برای یک تازهکار جوان، بااستعداد و خودخواه ظاهر میشود. شاگرد او براندون (متئو مککانهی) است، یک ورزشکار سابق (بیسبال در کودکی، فوتبال در نوجوانی و دانشگاه) که هرگز از آسیبدیدگی شدید خود در یک بازی بزرگ دانشگاهی بهبود نمییابد. بنابراین، او در یک فضای کاری کسالتبار، پاسخگوی خطوط 900-number است و احساس بیحوصلگی میکند. براندون از این که توسط والتر نجات پیدا میکند استقبال میکند، کسی که متوجه درصد بسیار خوب براندون در پیشبینی برندگان رویدادهای ورزشی میشود. او به نیویورک نقل مکان میکند و به ساختمان والتر میرود، جایی که تمام وقت خود را به ورزش و انجام تکالیف ورزشی اختصاص میدهد و برندگان را با نرخ شگفتانگیزی برای مشتریان انتخاب میکند. او که اکنون "جان آنتونی" نامیده میشود، شخصیت جدیدی به خود میگیرد، با موهای ژلزده و کت و شلوارهای مارکدار، و به عنوان یک تازهکار سادهلوح، باور میکند که دختر زیبایی (جیمی کینگ) که والتر یک شب برای او میخرد، واقعاً به او "علاقه" دارد. اما والتر اهداف پنهانی دارد که هیچ کدام به خوبی پنهان نشدهاند، به جز برای براندون. برای مثال، والتر خود قبلاً یک قمارباز معتاد بوده که اکنون به نظر میرسد انرژی خود را روی دختر شش سالهاش و همسرش تونی (رنه روسو)، که یک معتاد بهبودیافته و مالک سالن زیبایی است، متمرکز کرده است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند درباره نحوه نمایش قمار در این فیلم صحبت کنند. چه زمانی قمار کردن از یک فعالیت تفریحی لذتبخش به یک اعتیاد تبدیل میشود؟ چگونه صنعت شرطبندی ورزشی - که در این فیلم به صورت مخفیانه نشان داده شده - رفتارهای وسواسگونه را تشویق میکند؟ رابطه پدر و پسری بین والتر و براندون تا چه اندازه بر اساس رقابتجویی آنها است؟ بیاعتمادی والتر (به همسرش، کارمندانش و دوستانش) چگونه بر روابط شخصی و سیاسی او تأثیر میگذارد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که این فیلم بر روی پسران نهچندان بالغی متمرکز است که رفتارهای بدی دارند. یعنی آنها بهطور مداوم سیگار میکشند و الکل مینوشند؛ آنها همچنین به دنبال زنان زیبا (از جمله فاحشهها) هستند و با آنها رابطه جنسی برقرار میکنند و با یکدیگر به رقابت شدید میپردازند. این فیلم حاوی کلمات رکیک (بیش از 50 بار استفاده از فحشهای رکیک، علاوه بر اصطلاحات جنسی) و صحنههای برهنهای (از جمله شاتهای مکرر از تنهی عضلانی شخصیت اصلی جوان) است. تمرکز فیلم بر روی قمار است که هم به عنوان یک اعتیاد (موسیقی متن فیلم شامل تم "سوپرفلای" است که در مورد فروشندگان مواد مخدر است) و هم به عنوان یک هیجان در تصاویر بصری رویدادهای ورزشی و بینندگان این رویدادها که از برنده شدن شرطبندیهایشان هیجانزده شدهاند، به تصویر کشیده شده است. یک مشتری ناراضی براندون را در یک پارک عمومی کتک میزند و سپس روی او ادرار میکند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
اگرچه تونی معتقد است که "والتز با جلسات درمانی سر پا مانده است"، اما فیلم چیز دیگری را نشان میدهد و این موضوع را به هوشمندانهترین شکل ممکن بیان میکند: «عدم شرطبندی روی قمار همچنان قمار است». یعنی در حالی که والت، برندن و همکارانشان در مورد عدم شرکت واقعی در قمار صحبت میکنند و ادعا میکنند که فقط برندهها را برای مشتریان انتخاب میکنند و از سود آنها پول درمیآورند، اما در واقعیت، همهی این کارها نوعی قمار است. اگرچه داستان نانگفتهی تونی به پیچیدگیهای جذابی اشاره دارد (چگونه با والت آشنا شد و چرا به او وفادار است؟)، اما داستان برندن بسیار کسلکننده است. او مغرور میشود، زیادهروی میکند و شکست میخورد (در یکی از صحنههای تنبیهی، یک مشتری [آرمند آسانته] او را در پارک مرکزی پیدا میکند و یکی از گماشتههایش برندن را نگه میدارد تا آن مشتری روی او ادرار کند). در نهایت، برندن به مسیر درست زندگی خود بازمیگردد، یعنی برندن به جای "جان آنتونی" (باز هم ایمان او به وجود خود واقعی که ممکن است گم شود و پیدا شود، سادهلوحانه است). داستان والت بسیار جذابتر است، زیرا تا حدی ذات قمار را درک میکند.در بخشی از آموزشهای والتر به براندون، او دانشآموز و تونی را به یک جلسه گمنام قمارباز میکشاند و با ایراد نطقی درباره رهایی طولانیمدت خود از اعتیاد و درک صادقانهاش از شکایت اعضای گروه، توضیح میدهد که آنها معتاد به باختن هستند و سپس آنها را دعوت میکند از سرویس خود استفاده کنند تا برنده شوند. او میگوید: «قمار مشکل نیست، ما مشکل هستیم. ما معتاد به باختن هستیم.» این سخنرانی تا حدی باهوشانه است، با فراز و نشیب، و پاچینو آن را همانطور که انتظار میرود، با اشتیاق بیان میکند. این سخنرانی همچنین دروغی است که نکته اساسی فیلم «دو برابر پول» است. مسئله اصلی در قمار، باختن یا برنده شدن نیست، بلکه پتانسیلی است که فقط در لحظات پیش از نتیجه نهایی میتوان آن را تجربه کرد. و در اینجا مشخص میشود که تونی برای دو پسر، مهمترین چیز در میان است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.








































