مظنونین همیشگی

یکی از فیلم‌های محبوب «مخصوص آقایان» که دیالوگ‌های جذاب و پر از فحش گانگستری و پایان‌بندی نفس‌گیر دارد، «شیشه‌ی معمولی» است که با صحنه‌ی پایانی یک قتل‌عام و انفجار در یک قایق در سان پدرو کالیفرنیا شروع می‌شود. فلش‌بک‌ها و خط‌های زمانی متنوع - که در ابتدا گیج‌کننده است - داستان را پر می‌کند، در حالی که یک کارآگاه پلیس یکی از معدود بازماندگان، یک کلاهبردار معلول و ترسو به نام وربال (کווין اسپیسی) را مورد پرسش قرار می‌دهد. او ادعا می‌کند که او و مردان کشته‌شده، همگی عضو یک باند خارج از قانون به رهبری دین کیتون (گابریل بیرن)، یک افسر سابق پلیس نیویورک که تبدیل به یک مجرم حرفه‌ای شده، بوده‌اند. قربانیان برای یک کار به ساحل غربی آمده بودند و به آنها گفته شده بود که با انجام کاری، یک خلافکار بین‌المللی افسانه‌ای به نام کیسر سوزه را عصبانی کرده‌اند، فردی که هاله‌ای از رمز و راز دورش وجود دارد و ممکن است اصلاً وجود خارجی نداشته باشد. پلیس‌ها شک دارند که وربال عصبی و ترسو بتواند با کیسر سوزه در ارتباط باشد، چه برسد به اینکه از یک برخورد نزدیک با او جان سالم به در ببرد. اما بعد...

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد دلیل محبوبیت فیلم مظنونین همیشگی صحبت کنند. آیا پایان ترفندآمیز فیلم را پیش‌بینی کرده بودید؟ آیا دوست دارید بعد از دانستن پایان فیلم، دوباره آن را تماشا کنید؟
• این فیلم چه چیزی درباره ذهنیت مجرمان و قدرت به ما می‌گوید؟ "کیزر سوزه" ارباب بی‌رحم جرایم است که ممکن است در واقعیت وجود نداشته باشد و مانند یک شخصیت افسانه‌ای در دنیای زیرزمینی ترسناک است. آیا می‌توانید مشابهت‌هایی واقعی در دنیای مافیا و تروریسم بین‌المللی برای او پیدا کنید؟
• شما می‌توانید از این فیلم برای علاقه‌مند کردن بچه‌ها به فیلم‌های جنایی پیچیده‌ی قدیمی استفاده کنید، که تا فیلم‌های «شاهین مالت»، «بوسه‌ی مرگبار»، «بانوی شانگهای» و «خواب بزرگ» را در بر می‌گیرد. (که نیازی به فحش دادن برای جذب مخاطب نداشتند).

والدین باید بدانند که در فیلم مظنونین همیشگی کلمات ناهنجار زیادی به‌خصوص فحش "ف--ک" استفاده شده است. خشونت نیز در این فیلم به حد زیادی شدید است. در یک فلش‌بک (که ممکن است بازتاب‌دهندهٔ رویدادهای واقعی نباشد) کودکان و مادرشان توسط پدر خانواده/همسر کشته می‌شوند. حس فساد به سبک فیلم‌های نوآر به‌شدت غالب است و حتی پلیس‌ها نیز چندان پاک به نظر نمی‌رسند.

این فیلم نوآر پیچیده و جذابی است که شما را وادار به فکر کردن درباره اتفاقات آن می‌کند. اگرچه این داستان هیچ شخصیت "خوبی" ندارد، به معنای واقعی کلمه (تنها یک شخصیت زن که گویی نمایانگر رستگاری احتمالی است، بسیار حاشیه‌ای است و به‌طور بی‌رحمانه‌ای خارج از صحنه کشته می‌شود)، احتمالاً دوست دارید که برای دومین بار آن را تماشا کنید تا ببینید فیلمسازان و روایت آنها چگونه شما را فریب داده‌اند. با این حال، این فیلم تصویری از یک دنیای بسیار خشن را به تصویر می‌کشد و هرگونه فلسفه یا اخلاقیات موجود در آن از شخصیت وربال کلینت نشأت می‌گیرد که مشاهده می‌کند که کیسر سوزه به دلیل این که حاضر است تا از سایر گانگسترها پیش رود و بی‌رحم‌تر باشد، موفق می‌شود و همچنین او مانند شیطان است، "که بزرگترین حقه او متقاعد کردن دنیا به این بود که وجود ندارد.سوژه اسطوره‌ای" با فریب ناآگاهانه دیگران و مزدوران بی‌رحمانه‌اش، اراده بی‌رحمانه خود را اعمال می‌کند و همیشه در پس‌زمینه می‌ماند، شبیه به "ولدمورت" در داستان‌های هری پاتر. با این حال، برخلاف داستان‌های پاتر، الفاظ رکیک در اینجا بسیار زیاد است، به طوری که ممکن است فکر کنید کشتی به دلیل تراکم بالای الفاظ رکیک منفجر می‌شود.