قاتلان بانو

در فیلم قاتل‌های خانم، پروفسور گلدویت هیگینسون دور، دکترا (با بازی تام هنکس)، مردی است که لباسش شبیه کلنل ساندرز است اما سخنوری‌اش درهم و برهم است. دور اتاقی را از خانم مانسون (با بازی ایما پی. هال) اجاره می‌کند و به او می‌گوید که او و گروهش می‌خواهند از زیرزمین خانه‌اش برای تمرین موسیقی‌شان استفاده کنند. اما نقشه واقعی او حفر تونلی از خانه خانم مانسون به سمت قمارخانه‌ای در نزدیکی رودخانه است تا بتوانند آنجا را غارت کنند. او تیمی نه‌چندان حرفه‌ای را دور هم جمع می‌کند، از جمله کارشناسان مواد منفجره گارث پنکیک (با بازی جی.کی. سیمونز) و جنرال (با بازی تزی ما)، لَمپ (با بازی رایان هرست)، مردی درشت‌هیکل برای کارهای سنگین، و مک‌سام (با بازی مارلون وینز)، نظافتچی قمارخانه. خانم مانسون زنی درستکار و متدین است که ممکن است جزییات اتفاقاتی را که در اطرافش می‌افتد، متوجه نشود، اما خوب و بد را از هم تشخیص می‌دهد. او به همان سرعتی که اصرار به رفتار خوب دارد، بیسکویت دارچینی‌اش را هم به دیگران تعارف می‌کند. جذابیت فیلم در دیدن زنی کوچک و مهربان است که به‌صورت ناخواسته نقشه‌های مجرمانه مغزهای متفکر را نقش بر آب می‌کند.

• آیا درست است که وقتی بیمه خسارت کالاهای دزدیده شده را پرداخت می‌کند، کسی آسیب نمی‌بیند؟ خانواده‌ها می‌توانند در مورد این موضوع بحث کنند.

والدین باید بدانند که شخصیت‌های اصلی این فیلم مجرم هستند و دروغ می‌گویند، دزدی می‌کنند و می‌کشند، اما همه این‌ها به‌صورت کمدی نمایش داده می‌شود. آن‌ها الکل مصرف می‌کنند، سیگار می‌کشند و از الفاظ بسیار زننده و تند استفاده می‌کنند، ازجمله الفاظ جنسی و کلمه‌ی «N». برای اطلاع از فیلم‌های مشابه، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی «شب‌های فیلم خانوادگی» ثبت‌نام کنید.

این فیلم شاد و سرزنده لذت‌های شیطنت‌آمیزی را به‌همراه دارد. تام هنکس و برادران کوئن عنوان و مضمون فیلم را از کمدی سیاه کلاسیک انگلیسی سال ۱۹۵۵ گرفته‌اند. ممکن است نکته و شوخی اصلی فیلم اصلی را از دست داده باشند و دیالوگ‌های پیچیده و طنز تلخ خود را تعدیل کرده باشند، اما باز هم فیلم لذت‌بخش است. برادران کوئن شخصیت‌هایی را دوست دارند که شیرین و دوست‌داشتنی هستند اما خیلی باهوش نیستند، به‌خصوص وقتی که موفق می‌شوند شخصیت‌های فاسد اما نادان را شکست دهند. و تام هنکس دوست دارد برخلاف شخصیت معمولش، نقش یک آمریکایی تمام‌عیار را بازی کند که دوست داریم همسایه‌مان باشد.فیلم در شهر آرمانی میسیسیپی اتفاق می‌افتد، جایی بین میبری و نقاشی نورمن راکول و زمانی بین دوران رکود و هیپ‌هاپ. طنز فیلم از مجموعه‌ای رنگارنگ از جراحات، بیماری‌ها و تلفات، به همراه دیالوگ‌های جذاب نشأت می‌گیرد. اگر کوئن‌ها و هنکس کمی خارج از محدوده بهترین آثارشان باشند، آثار دوم و سوم آنها هم قابل تماشاست، حداقل برای کسانی که یک استاد با دندان‌های بد و واژگان گسترده، سگی با ماسک گاز، گربه‌ای با انگشت قطع‌شده و قایقی با جسد را خنده‌دار می‌دانند.