درباره فیلم
داستان درمورد دختری نوجوان با یک زندگی معمولی است. او با ازدستدادن شغلش، بهخاطر نیاز مالی مجبور است پرستاری یک پسر جوان که در تصادف دچار قطع نخاع شده است را قبول کند. این فیلم براساس رمان پرفروش «من پیش از تو» نوشتهی جوجو مویز در سال 2016 ساخته شده است. هدف کامیلا، مادر ویل، از استخدام لوییزا همصحبتی با ویل بود تا پسرش امید به زندگی داشته باشد و از خودکشی منصرف شود، اما ویل علیرغم علاقه به لوییزا و تغییر مثبت در زندگی او، دست به خودکشی میزند.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشویل پسر جوان و موفقی است که در جریان یک تصادف قطع نخاع میشود. 2 سال بعد دختر نوجوانی به نام لوییزا که شغلش را در یک کافه از دست داده، برای تامین نیازهای مالی خانوادهاش مجبور میشود پرستاری از ویل را قبول کند. هدف کامیلا، مادر ویل از استخدام پرستار برای ویل همصحبتی با او بود که ویل را به زندگی امیدوار کند زیرا کامیلا درخواست او برای مرگ آسان از طریق دیگنیتاس (سازمان کمک به خودکشیها) را رد کرده است. کامیلا از ویل 6 ماه زمان خواست که او را از خودکشی منصرف کند. ویل و لوییزا پس از مدتی به یکدیگر علاقهمند شدند. ویل باعث شد لویزا تجربههای جدید و اعتماد به نفس بالای پیدا کند. اما زمانی که لوییزا عشقش را به ویل ابراز کرد، ویل از زندگی با او سر باز زد و به او گفت که بعد از تعطیلات به دیگنتاس میرود. لوییزا ابتدا قبول نکرد اما وقتی دید ویل از تصمیمش منصرف نمیشود نزد او رفت و تا آخرین لحظات زندگی ویل در کنار او ماند. ویل پس از خودکشی ثروت زیادی را برای لوییزا بهجای گذاشت. لوییزا با این پول میتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد و زندگی خوبی را تجربه کند. در انتهای داستان لوییزا در کافهای در پاریس است و آخرین نامهی ویل را میخواند که به او راه رسم لذت بردن از زندگی میآموزد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- آیا تصمیم ویل ترینر مبنی بر خودکشی آسان تصمیم درستی بود؟ آیا خودکشی آخرین راه برای نجات است؟ ویل با توجه به اینکه تمام بدنش فلج شده، چگونه میتوانست به زندگی خود کمک کند؟ آیا خودکشی ویل عمل فداکارانهای بود؟ آیا لوییزا بعد از مرگ ویل دچار افسردگی و تنهایی نخواهد شد؟ آیا پدر و مادر ویل بعد از مرگ تنها فرزندشان میتوانند زندگی خوبی داشته باشند؟ لوییزا کلارک بهخاطر کدام ویژگی خوب ویل عاشق او شد؟ تلاش لوییزا برای کمک به ویل کافی بود؟ ویل برای منصرفشدن از تصمیمش به چه چیزی احتیاج داشت؟ ویل هنگامی که متوجه شد لوییزا برای تأمین نیاز مالی خود از او پرستاری میکند، نه از روی دلسوزی، رفتارش با او عوض شد. آیا ویل بهخاطر وضعیتش از ترحّم بیزار بود؟ با توجه به اینکه ترینا خواهر لوییزا از او باهوشتر بود، چه چیزی باعث شد که لوییزا به او حسودی نکند و در مشکلات با هم درددل و مشورت کنند؟ صمیمیت بین لوییزا و ترینا را چطور ارزیابی میکنید؟ صمیمیت خانوادهی کلارک باعث چه چیزی شده بود؟ خانوادهی صمیمی چه تاثیری در زندگی انسان دارد؟ سازمان دیگنتاس که برای خودکشی آسان به افراد خاص کمک میکند آیا بهتر نیست بجای کمک به مرگ افراد، کمک کند تا زندگی خوبی داشته باشند؟ مثلا با دور هم جمعکردن افراد دارای معلولیت و ایجاد سرگرمی برای آنها همچنین دادن روحیه به آنها باعث بهبود حال آنها شود؟؟ مرگ تنها راه حل نیست. از فرزند خود سوال کنید چه راهکارهایی برای امیددادن به دیگران پیشنهاد میدهد. خلاصه: تلاش لویزا برای کمک به ویل کافی بود؟ ویل برای منصرفشدن از تصمیمش به چه چیزی احتیاج داشت؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایش«جسورانه زندگی کن کلارک!» شعار این فیلم سینمایی است که ویل به کلارک میگوید جسورانه زندگی کند و از تجربههای جدید نترسد تا زندگی بهتری داشته باشد. داستان این فیلم از روی رمان پرفروش «من پیش از تو» ساخته شده است. این رمان در سال 2012 منتشر شد و با استقبال خوبی در نیویورک مواجه شد. این کتاب در سه جلد نوشته شده که داستان فیلم سینمایی بهصورت خلاصه از جلد اول است.
ویل ترینر که در انتهای داستان از تصمیم خود منصرف نشد و با خودکشی در سازمان دیگنیتاس به زندگی خود پایان داد مخاطب را به فکر فرو میبرد که آیا ویل کار درستی کرد یا خیر. جواب این سوال را آخر فیلم میتوان پیدا کرد. ویل میگوید با این وضع نمیتواند درکنار عشقش دوام بیاورد، اما امروز نه بلکه فردا که روز موعودش فرا رسید باهم به زندگی جاودانه ادامه خواهند داد.
لوییزا که خانوادهای صمیمی دارد تمام مشکلاتش را با مشورت و صحبتکردن در خانوادهاش رفع میکند مخصوصاً همراه با خواهرش ترینا. با توجه به اینکه ترینا از لوییزا خیلی باهوشتر است اما این مسئله باعث حسادت لوییزا نمیشود. این صمیمیت باعث میشود لوییزا هیچگاه حتی باوجود مشکلات احساس تنهایی نکند.
درکنار داستان اصلی در این فیلم به ناهنجاریهایی مثل همبستری و شوخیهای جنسی اشاره شده که البته در نسخهی سانسورشده حذف شده است. خیانت آلیسا به ویل پس از تصادفش آشکار شده و همچنین پاتریک دوستپسر لوییزا بهخاطر توجه بیش از حد او به ویل رابطهی خود را با او به هم میزند.
خشونتهای روانی در فیلم با پشیمانی عاملین آن به پایان میرسد. این فیلم پایان باز دارد و از آسیبهایی که بعد از خودکشی ویل، برای لوییزا و همینطور خانوادهی ترینر که تنها پسر خود را از دست دادهاند به وجود میآید چیزی نشان داده نمیشود. ممکن است برای فرزند شما سوال پیش بیاید که ویل با وجود اینکه انقدر به لوییزا امید میداد و میخواست او بهتر زندگی کند، چرا وضعیت و معلولیت خود را نپذیرفت؟ و یا حتی به افرادی که دارای معلولیت هستند این جسارت را بدهد که بخاطر شرایطی که دارند دست به خودکشی بزنند. راجعبه سازمان دیگنتاس که چرا به افرادی که قصد خودکشی دارند این اجازه را میدهد، باید بدانید که این سازمان فقط و فقط به افرادی که از لحاظ جسمی بیمار هستند و بیماری لاعلاجی دارند این اجازه را میدهد که با دستگاهی به نام اوتانازی کمک میکند با کمترین درد از دنیا بروند و ممکن است سوالاتی دربارهی این سازمان برای فرزند شما پیش بیاید.
خلاصه: این فیلم جسارت شاد زندگیکردن را به نقش اول آن یعنی لوییزا کلارک میآموزد. لوییزا که وارد زندگی ویل شده بود تا باعث تغییر در زندگیاش شود حالا زندگی خودش تغییر کرده و میداند چگونه بهتر زندگی کند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.