تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر فیلم شخص گربه، مارگو (امیلیا جونز) دانشجوی سال دوم، در سینما با رابرت (نیکلاس براون) آشنا میشود. رابرت علاقهمند به فیلم است و مارگو در سینما کار میکند. این آشنایی کمی قبل از تعطیلات پاییزهی مارگو اتفاق میافتد. آنها از طریق پیامهای متنی با هم ارتباط برقرار میکنند و مارگو متوجه میشود رابرت باهوش و بذلهگو است. اما نگران است که آیا میتواند به مردی که به صورت اتفاقی ملاقات کرده اعتماد کند. این فیلم از داستان کوتاهی از کریستن روپنیان اقتباس شده است که در ابتدا در مجله نیویورکر منتشر شده بود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نقل قول ابتدایی داستان «شخص گربه» از مارگارت اتوود صحبت کنند: «مردان از این میترسند که زنان به آنها بخندند. زنان از این میترسند که مردان آنها را بکشند.» اگر این صحت داشته باشد، چگونه بر توانایی افراد در یافتن (و اعتماد به) عشق تأثیر میگذارد؟
- آیا عدم صداقت مارگو در ارتباط با رابرت باعث ایجاد مشکلاتی میشود؟ آیا صداقت و صراحت بهترین سیاست است، یا بهتر است از آزار احساسات دیگران جلوگیری کنیم؟ آیا فکر میکنید زنان یاد میگیرند تا مردان را خشنود کنند؟
- تیلور و مارگو در مورد فیلمهای قدیمیتر صحبت میکنند که (شاید ناخواسته) به فرهنگ تجاوز جنسی کمک کردهاند. چه فیلمهایی دیدهاید که استقلال زنان را انکار میکند؟ سرگرمی چگونه بر رفتار ما در مورد قرار ملاقات و روابط تأثیر میگذارد؟
- آیا نوشیدن الکل در اینجا به عنوان یک رفتار شیک و جذاب جلوه داده میشود؟ چرا یا چرا نه؟ چرا این موضوع مهم است؟
- چگونه این فیلم خودفریبیهایی را که افراد در روابط عاشقانه ایجاد میکنند، به تصویر میکشد؟ به نظر شما فناوری امروزی، مثل ارسال پیامک به جای تماس تلفنی، چگونه بر ارتباطات عاطفی تأثیر میگذارد؟ چگونه میتوانیم واقعاً کسی را بشناسیم؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که «شخص گربه» یک کمدی رمانتیک هیجانانگیز است که اضطراب ناشی از برقراری ارتباطات رمانتیک خارج از حلقه دوستان را بررسی میکند. شخصیت اصلی مارگو (امیلیا جونز) تصور میکند که شریک احتمالیاش رابرت (نیکلاس براون) چقدر میتواند فوقالعاده باشد، در حالی که نگران است که او واقعا قصد آسیب رساندن به او را دارد. یک قرار عاشقانه خام و شرمآور نشان میدهد که دو نفر چقدر میتوانند متفاوت به یک رابطه جنسی نگاه کنند. این صحنه صریح است و از زبان عامیانه استفاده میکند (تو آلت مرا سفت میکنی، همیشه آرزو داشتم با دختری با سینههای زیبا رابطه داشته باشم). این واقعیت که مارگو در طول رابطهای که در نهایت از شروع آن پشیمان میشود، با خودش صحبت میکند، یکی از نکات فیلم را نشان میدهد: زنان یاد گرفتهاند دیگران را راحت کنند، حتی اگر خودشان راحت نباشند، و این در نهایت برای همه مضر است. همان صحنه ممکن است به مردان کمک کند تا یاد بگیرند که وقتی زنی ظاهراً موافقت میکند، اما واقعاً میخواهد نه بگوید، آن را تشخیص دهند. یک درگیری فیزیکی شامل هل دادن، سیلی زدن و پرتاب اشیا به سمت افراد است. یک کابوس بدنی سر بریده و خونی را نشان میدهد که واقعی نیست. شخصیتها در سراسر فیلم الکل مصرف میکنند و از الفاظ رکیک استفاده میکنند (آلت، فحشهای جنسی، سینه، و غیره). برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این داستان تخیلی و هشداردهنده، در عین خندهدار بودن، ترسناک است و بسیار واقعی به نظر میرسد. (آن را در یک کپسول زمان قرار دهید تا نسلهای آینده بتوانند دشواریهای قرار ملاقات در سال 2023 را ببینند.) با قرار گرفتن در جایگاه مارگو، بینندهها میبینند که چطور زنان در شرایط روزمره ممکن است احساس ناامنی کنند، تخیلشان از داستانهای ترسناکی که از اخبار و دوستان نگران میشنوند برانگیخته میشود و پرچمهای قرمز را میبینند که ممکن است وجود داشته باشند یا نه. در عین حال، از طریق شخصیت رابرت، ما میتوانیم دشواریهایی را ببینیم که برخی از مردان در تلاش برای یافتن عشق تجربه میکنند - اینکه روشهایی که در فرهنگ عامه برای یک قرن برای ملاقات و عاشقانه کردن زنان ارائه شدهاند دیگر کارساز نیستند. به عبارت دیگر، آنچه زمانی به عنوان جذابیت و شجاعت ارائه میشد، اکنون بسیار شبیه به حمله و تجاوز به نظر میرسد. فوگل با نشان دادن دو شخصیت اصلی ناکامل خود که با امید و انتظارات متفاوتی از عشق به سمت یکدیگر میروند - تحت تأثیر فیلمهای عاشقانه و تراژدیهای واقعی - نشان میدهد که عشق دیگر میدان جنگ نیست؛ بلکه یک نمایش ترسناک است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.