تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر فیلم دیگری از من، ایراکلی (جیم استرجس) یک معمار بیکار و باریستا است که با نوتسا (آنتونیا کمپبل-هیوز) ازدواج ناخوشایندی دارد. یک روز، او در اتوبوس به خواب میرود و در انتهای خط، نزدیک جنگل، بیدار میشود، جایی که با نینو (آندریا پجیک) ملاقات میکند. او بلافاصله شیفته میشود و قرار میگذارد که دوباره در بارش با او ملاقات کند. ما از طریق فلشبکها متوجه میشویم که نینو یک زن ترنس است که از پدرش که به او بدرفتاری میکرده، دور شده است. بعداً، یک دکتر به ایراکلی اطلاع میدهد که بینایی خود را از دست میدهد و به زودی کاملاً نابینا خواهد شد. او در خودفراموشی فرو میرود تا صبحی که بیناییاش را از دست میدهد. اما به طرز شگفتانگیزی، متوجه میشود که اکنون نوعی بینایی متفاوت دارد. برخی از افراد به شکل حیوانات ظاهر میشوند، در حالی که برخی اصلاً چهره ندارند. او قادر است دشتها را داخل اتاقها ببیند و نقاشیهای موزه زنده میشوند. اما او هنوز باید با این واقعیت روبرو شود که عاشق نینو است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد خشونت در «هویت دیگر من» صحبت کنند. این موضوع چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ چطور فریاد زدن و پرت کردن اشیا با خشونت مرتبط است؟
- چگونه رابطه جنسی در فیلم به تصویر کشیده شده است؟ چه ارزشهایی منتقل میشود؟ فیلم خیانت را چگونه به تصویر میکشد؟
- چگونه الکل به تصویر کشیده میشود؟ آیا آن را جذاب و فریبنده نشان میدهند؟ آیا پیامدهایی وجود دارد؟ چرا این موضوع مهم است؟
- چگونه شخصیت تراجنسیتی در فیلم را توصیف میکنید؟ آیا کلیشههایی استفاده شده است؟ چرا نمایش این موضوع در رسانهها مهم است؟
- آیا فکر میکنید در جایی از جهان فعلی ما، یا زیر آن، دنیای دیگری وجود دارد که ما نمیتوانیم ببینیم؟ چرا، یا چرا نه؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «منِ دیگر» یک درام عاشقانه در مورد مردی متأهل (جیم استرجس) است که عاشق میشود، بینایی خود را از دست میدهد و شروع به دیدن «جهان واقعی» میکند. این فیلم کمی عجیب است، اما واقعاً هیچ ریسکی نمیکند و هرگز بهدرستی به هم نمیپیوندد. صحنههای جنسی جزئی/پیشنهادی وجود دارد (برخی ناتمام)، سینهٔ برهنهٔ جزئی، بوسیدن، حمام حبابدار شهوانی (هیچ تصویری نشان داده نمیشود)، و افراد خیانت به شرکای خود. زبان پراکنده شامل استفاده از کلمات «لعنتی»، «خر»، «سینه»، «ک*س»، و موارد دیگر است. یک تفنگ دیده میشود، پدری خشن به فرزندش فریاد میزند، و همان فرزند مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و لگد میخورد. همچنین بحث و جدل، ناگهان خشمگین شدن (با پاره کردن و پرت کردن اشیا)، و سقوط از نردبان وجود دارد. به نظر میرسد دو شخصیت فرعی با الکل مشکل دارند؛ یکی بطری را در ماشین لباسشویی پنهان میکند، و دیگری با بطری نیمهپر کنار تختش بیدار میشود. مصرف الکل و سیگار کشیدن اجتماعی وجود دارد، و یک سیگار حشیش نشان داده میشود. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
ممکن است اگر سورئالتر و رویاگونهتر بود، این درام عاشقانه عجیب و غریب شاید کار میکرد. اما در حال حاضر، مخلوطی کسلکننده از اتفاقهای رخداده و رخنده است که واقعاً ارتباط برقرار نمیکند. با تهیهکنندگی اجرایی دیوید لینچ، فیلم «منِ دیگر» به نظر میرسد که به دنبال لحن لینچوار است اما به نوعی در نیمه راه متوقف شده است. (باید ببینید این کارگردان بزرگ در حین تماشای این فیلم به چه فکر میکرده است؟) این فیلم برای کار کردن عناصر ماوراء طبیعی خیلی رئال است (حتی یک سکانس رویا سیاه و سفید هم خیلی مستقیم است) و در قواعدش آنقدر ناسازگار است که با واقعیت مطابقت ندارد. به عبارت دیگر، گاهی اوقات عراقلی میتواند دنیا را دور و برش ببیند، حیوانات، شکلها و غیره را ببیند، و گاهی اوقات اصلاً چیزی نمیبیند (وقتی سعی میکند صندلیای برای نشستن پیدا کند، زمین میخورد). با این حال او میگوید: «همه را میبینم... همه چیز را.»فیلم امتیازاتی را برای انتخاب پجیچ دوستداشتنی و پذیرش چالشهای نینو در آشکارسازی هویت خود به پدرش به دست میآورد، اما این زیرداستان هیچ ارتباطی با دیدگاه ایراکلی ندارد. به نظر میرسد که به زور به فیلم چسبانده شده است. در واقع، همه شخصیتها، از جمله رونا میترا در نقش رئیس نوتسا و مایکل سوکا در نقش بهترین دوست ایراکلی، به هم خیانت میکنند یا مورد خیانت قرار میگیرند، و هیچکدام از این اتفاقات واقعاً معنایی ندارند. همه چیز بدون شور و شوق است. استورگس سعی میکند با بازی پرشور خود، زندگی را به فیلم تزریق کند؛ او با احساسات شدید و اغراقآمیز خود، پس از هر دیالوگ نفس نفس میزند. (بازیگری که با او همبازی است و نقش پزشک او را بازی میکند، مانند عقرب رفتار میکند.) اگر فقط «منِ دیگر» میتوانست رها شود و واقعاً عجیب و غریب شود، ممکن بود دیدن آن ارزش داشته باشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.